پارت نود و نهم :

توحید داشت نگاهم می کرد: نمک ازت می ریزه لیما.شکل این هنرپیشه هندیه هستی...اسمش چی بود؟اه! یادم رفت.نه نه! چشمات شبیه اون دختره ست تو فیلم تایتانیک.دیدیش؟خجالت کشیدم: نه! ما ویدیو نداریم.مامانم نمی ذاره.در آن سن کم هیچ کس تا ان روز انقدر زیر پوستی قربان صدقه ام نرفته بود.گفتم: چرا اینطوری نگاه می کنی...حرفم را خوردم.
اخم کرد و کوله ام را اویزان کرد به شانه اش:اون حرفت چی بود ؟ همه کین؟گفتم:

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۶ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۹ روز پیش تقدیم شما شده است.
نظر خود را ارسال کنید

توجه کنید : نظر شما نمیتواند کمتر از 10 کاراکتر باشد.
برای اینکه بتونیم بهتر متوجه نظرتون بشیم، لطفا به این سوالات پاسخ بدید:

  • کدام بخش از رمان رو بیشتر دوست داشتید؟
  • کدام شخصیت رو بیشتر دوست داشتید و چرا؟
  • به بقیه خواننده‌ها چه پیشنهادی می‌کنید؟

به عنوان یک رمان خوان حرفه‌ای با پاسخ به این سوالات، به ما و سایر خوانندگان کمک می‌کنید تا دیدگاه کامل‌تری از رمان داشته باشیم.

آخرین نظرات ارسال شده
  • فاطی

    1

    بعضی از بزرگترها نمیدانند روح که مریض شد آرامش میخواهد از جنس ناز کردن حواسم بهت هست زیر پوستی..و چه تعصباتی در خانواده پیدا میشودپارتی پراز عشق.خواستن.لذت باهم بودن و لحظه ای دغدغه را کنار گذاشتن..امیدوارم دیدن های یواشکی تهش به خیر گذشت باشه

    ۱ هفته پیش
  • مهشاد لسانی | نویسنده رمان

    فاطمه جون تو فقط برام بنویس...باشه؟

    ۱ هفته پیش
  • فاطی

    1

    عزیزمی..از شما نویسنده های خوب که پارتهایی مینویسید در حد اعلاء..نظر ما که چیزی نیست..ان شاءالله همیشه قلمتون جوهرش خشک نشه

    ۱ هفته پیش
  • ستاره

    0

    چقدرساده لیماامیدوارم توحید سوءاستفاده نکنه واذیتش نکنه حالاکه بااین چیزای کوچیک خوشحال میشه

    ۱ هفته پیش
  • مهشاد لسانی | نویسنده رمان

    زیادم مطمین نباشید که همه چی خوب پیش بره! و توحید آدم خوبی باشه ؛)))

    ۱ هفته پیش
  • اکرم بانو

    2

    چه کیفی داد این پارت،ساندویچه چقد چسبید... دستت دردنکنه مهشادجون😘😘😉😉

    ۱ هفته پیش
  • زهرا

    1

    با توحید خیلی خوش میگذره، توحید کم سن اما از بس دوس دختر داشته خیلی با تجربه شده، یه وقت کسی نبینه شر بشه برا لیما جون

    ۱ هفته پیش
  • کراش من توحید

    1

    من قربون این دو تا جوجه بشم چقدر توحید ماهه اصن نشون نداده بود تا حالا تو کجا بودی تا حالا آخه توحید جیگر من !

    ۱ هفته پیش
  • شیوا

    1

    عالی بود ؟؟؟ از عالی تر بود این پارت بعد از این همه بدو بدو و چالش بالاخره نشستن بغل هم ساندویچ بخورن چ کیفیم میده

    ۱ هفته پیش
  • Mrzh

    2

    عالی بود این پارت بلاخره یکم آرامش

    ۱ هفته پیش
  • ترنم

    2

    نوش جونت لیما جون..با توحید کمی وقت گذروندی خوش گذشت؟

    ۱ هفته پیش
  • ترنم

    2

    توحید جون همینطوری ادامه بده بخندونش ی کاری کن از این حال در بیاد فعلا عالی بودی

    ۱ هفته پیش
  • ترنم

    2

    وااای وااای این دو تا خیلی خوبن بامزه ان😍😍

    ۱ هفته پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.